سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دیده دوست از [دیدن] عیب های محبوب، نابیناو گوشش از [شنیدن] زشتیِ نقص هایش ناشنواست . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
مصوبات پاییز 88 ، مصوبات فصل بهار 88 ، اخبار ایران وجهان ، مصوبات زمستان 88 ، مصوبات تابستان 88 ، برنامه ریزی شهری ، حقوق شهروندی ، شهروندمداری ، امام(ره)وجماران ، مصوبات زمستان 88 ، ورزش ، مدیریت شهری ، شهر الکترونیک ، شهرسازی ، تاریخچه شهر نظرآباد ، اخبار شهرستان نظرآباد ، اخبار فرهنگی ، عکس ، هویت فرهنگی ، نوذرپور ، اخبار فرهنگی نظرآباد ، اخبار نظرآباد ، شوراها ، دغدغه ایثارگران ، انرژی پاک ، پیامها ونظرات شهروندان ، اخبار ورزش نظرآباد ، اخبار شورا ، اخبار شهرداری ، مطهری ، میرزا عبدالله مقدم ، ماه مبارک رمضان ، فرهنگی ، فرهنگی اجتمایی ، مشروطیت ، مشکلات شوراها ، مدیریت فرهنگی ، مراحل اخذ پروانه ساختمانی ، مصوبات پاییز88 ، قوه قضاییه ، کارخانه مقدم ، کروبی ، گردش کار ، مبلمان شهری ، مجلس ، علمی ، منشور اخلاقی کارکنان شهرداری نظرآباد ، موسوی ، نورپردازی ، هاشمی رفسنجانی ، مصوبات سال 89 ، مصوبات قصل بهار 88 ، اجتماعی وفرهنگی ، اخبار اجتماعی نظرآباد ، اخبار اجتمایی ، انجمن حجتیه ، امام (ره)وجماران ، امام خمینی ، امام مهربانی ، امام(ره) وجماران ، پیام شهروندان ، تاریخچه نظرآباد ، تپه ازبکی ، خاتمی ، رخسار قرآن ، صدور پروانه ، طالقان ، طرح جامع شهر نظرآباد ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :17
بازدید دیروز :50
کل بازدید :226377
تعداد کل یاداشته ها : 386
103/2/29
9:13 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
عبدالرسول عباسی[0]

خبر مایه

سال 84 که رهبری نظام در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با صراحت و بیانی گلایه‌آمیز با اعضای این شورا اتمام حجت کرد، همگان تصور می‌کردند که پس از یک سال اتفاقات خوشی در حوزه فرهنگ کشورمان می‌افتد. ولی گویا...

سال 84 که رهبری نظام در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با صراحت و بیانی گلایه‌آمیز با اعضای این شورا اتمام حجت کرد، همگان تصور می‌کردند که پس از یک سال اتفاقات خوشی در حوزه فرهنگ در کشورمان می‌افتد.

 ”الان باید نقشه مهندسی فرهنگی کشور روی میز آماده باشد و باید روی آن بحث شده باشد. کار شده باشد، تصمیم‌گیری شده باشد و نقشه کلان با راه‌کارها- نه فقط چیزهایی که صرفاً آرزو و آمال است- کاملاً کشیده شده و مشخص شده باشد. این حرف اصلی ماست به شما دوستان.” (رهبر معظم انقلاب. زمستان 84.)

حالا تازه دوستان فکر برگزاری یک همایش را به عمل نزدیک کرده‌اند! و این آغاز مرثیه‌ای است برای فرهنگ در کشور ما که همچون بسیاری از مباحث کلیدی دیگر سال‌هاست درگیر نظریه‌پردازی و ”باید و نباید است. اینکه پس از دی ماه 83 و یا قبل تر از آن زمستان 81، و طرح موضوع ”مهندسی فرهنگی” برای اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، متولیان امر طرح برگزاری یک همایش را به مرحله اجرا می‌گذارند تا پس از برگزاری و در ماه‌های چندم(!) سال 86 به برخی نظریه‌های کاربردی برسند تمام آن چیزی است که در این 3سال و یا بیشتر حاصل کار ایشان بوده است! آن هم با وجودیکه می‌دانند متولی اول و آخر تنها و تنها شورای عالی انقلاب فرهنگی است و مانند ترافیک تهران و آلودگی هوای پایتخت 15نهاد مختلف سهامدار مسئولیت و پیگیری مطالبات نیستند.

”مهندسی فرهنگی کشور منحصراً توسط شورایعالی انقلاب فرهنگی امکان‌پذیر است. این مجموعه در کشور بی‌بدیل است. در مدیریت راهبردی فرهنگی، ما به غیر از این مجموعه، هیچ مرکزی را در کشور نداریم. بخش‌های مختلف چه دولت، چه مجلس، چه حتی مجمع تشخیص مصلحت وظایفی دارند، امّا هیچکدام وظیفه‌ای را که این شورا بر عهده دارد بر عهده ندارند.” (رهبر معظم انقلاب81)

رابطه حکومت با فرهنگ چیست؟

آنچه در مقوله فرهنگ بر عهده حکومت‌هاست، عبارت است از هدایت جریان‌های فکری و ارائه الگوهای عملی برای این جریان‌ها. در حقیقت حکومت‌ها علاوه بر این که نشانی بهترین فروشگاه‌های فرهنگی را به دست مردم می‌دهند باید همراه با آن کالاهای اساسی را نیز یا به صورت کالابرگ و یا به صورت لیستی که کمک‌کار خریدار است، ارائه کنند. برای مثال برگزاری نمایشگاه کتاب، تنها یک بخش از هدایت فکری و فرهنگی مردم است که از قضا بخش کوچک‌تر و کم اثرتر هم به حساب می‌آید منتها معرفی کالای خوب و یا ارائه بهترین کالاها در قالب‌های مختلف، بخش اعظم کار حکومت در قبال رشد و ارتقای فرهنگ مردم است.

نظارت هوشمندانه، متفکرانه، آگاهانه، مراقبت از هرزروی نیروها و هرزرویی علف هرزه‌ها، هدایت جامعه به سمت درست، کمک به رشد و ترقی فرهنگی افراد جامعه را نیز اضافه کنید به این ماموریت بزرگ به عنوان زیرشاخه‌های اصلی. به عبارت دیگر حکومت نقش پلیس راهنمایی رانندگی را دارد که علاوه بر هدایت افکار مختلف که گاه در جامعه با برخورد و ترافیک سنگین همراه است و یک هرج و مرج و سردرگمی را پدید می‌آورد، بایستی با متخلفان و تعدی‌گران به حوزه فکر و فرهنگ مردم نیز برخورد کند. علاوه بر اینکه جاده را با تابلوهای مناسب، برای حرکتی موزون، بدون خطر و دل‌پذیر به سمت مقصد، آرایش کند، باید در گردنه‌ها، مسیرهای تخت و البته راه‌های میان بر، نیروهای خود را مستقر سازد. این کار حرکت مردم را در جاده فرهنگ دلپذیرتر و مطمئن‌تر می‌کند چرا که آن‌ها مطمئن‌اند در هیچ نقطه‌ای از مسیر با راهزنان فکر و اندیشه‌ مواجه نخواهند شد و اگر هم بشوند، با حضور نیروهای امنیتی از آن خطر به سلامت گذر خواهند کرد.

نکته‌ای که نباید در این مثال نادیده گرفته شود، کمین کردن دشمن است که از هر روزنه و فرصتی که نیروهای خودی آن را رها کرده باشند به مثابه بلندی احد، بهترین استفاده را کرده و بدترین ضربه را به مسافران جاده فرهنگ وارد می‌کند. حتی اگر تمام نقاط حساس شناسایی و برای آن‌ها برنامه‌ای در نظر گرفته شود، شاید مسافرخانه‌های میان راهی که از دید ماموران نیازی به مراقبت و حضور نداشته، از حضور بیگانه تهی نماند. در چنین شرایطی است که مرثیه بلند فراموشی فرهنگی گوش هر آگاهی را کر می‌کند.

متولیان فرهنگی کشورمان که هنوز در عوارضی ”باید و نباید‌ها” گرفتارند و دارند بر سر مهندسی فرهنگی مانند آن عالم سرشناس که می‌خواست سی‌نما را با نوع تلفظ بشناسد و بعد درباره آن نظر دهد، هنوز در مبحث تئوریک مهندسی گرفتارند و دنبال تعاریف و تشابیه می گردند و غافل از اینکه بیگانه امروز بسیاری از گردنه‌ها را به نام خود سند زده است.
بعد از آن هم مهندسین فرهنگیمان تازه به فکر هموار‌سازی راه می‌افتند و نه جریان سازی همه جانبه.

جریان‌سازی همه‌جانبه عبارتست از: هموار سازی، علامت‌گذاری جاده، گسیل نیروهای مطمئن به نقاط مختلف، شناسای نقاط کور جاده و... به شکل همزمان.

”نمی‌شود ما میدان را رها کنیم تا دیگران هر کاری که می‌خواهند، بکنند. امروز همان کسانی که ادعای آزادی می‌کنند و دم از لیبرال بودن می‌زنند، پیچیده‌ترین و دقیق‌ترین و ظریفترین شیوه‌ی کنترل را بر روی فرهنگ کشورهای خودشان، بلکه سراسر دنیا، اعمال می‌کنند و سعی دارند که فرهنگ خود را به کشورهای دیگر منتقل و تزریق کنند.” (رهبر معظم انقلاب1382)

و اما رفتار مهندسان فرهنگی کشور 

گذشته از اینکه در دوران 8 ساله ریاست جمهوری آقای خاتمی، شورای عالی انقلاب فرهنگی محل کارزار فکری برخی نیروهای انقلاب بود و هر از گاهی مصوباتی داشت که مانند سایر مصوبات این شورا از حوزه پرونده‌های کلاسه شده در ساختمان مرکزی شورای عالی انقلاب فرهنگی و یا دبیرخانه آن در خیابان فلسطین، خبری برای روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها بیرون نمی آمد. سال‌های گذشته را بی تردید باید فصل رکود اتاق فکر جمهوری اسلامی ایران نامید. دقیقا مانند فعالیت‌های گسترده(!) برای بزرگداشت سال پیامبر اعظم(ص) که از ماه ششم سال در روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها کلماتی بیان شد و برنامه‌هایی ردیف گردید. در واقع فاصله میان برنامه‌ریزی، اجرا و چشیدن طعم برنامه‌ها توسط مردم در حوزه فرهنگ، در کشور ما فاصله‌ای است نجومی که هیچگاه کسی برای کم کردن این فاصله کاری نکرده است. اغلب مدیران نیز تمام تلاششان را صرف می‌کنند تا تعداد برنامه‌ها را افزایش دهند و نه اجرای حقیقی و عملیاتی شدن اهداف اولیه. از سویی دموکراسی در حوزه فرهنگ چیز بسیار خوبی است برای فرار از پاسخگویی و همچنین توجیه ناکارآمدی و ضعف در برنامه‌ریزی و مدیریت. به عبارتی می‌توان آسیب‌شناسی رفتار‌های مسئولین را در سه حوزه بیابیم:  

یکم؛ مدیران فرهنگی در کشور به دلیل آنکه پس از دوره‌های چند ساله یکی پس از دیگری بر مسند فرهنگ حاکم می‌شوند، همواره در آستین، توجیهات و بدوبیراه‌هایی را آماده دارند تا به مدیران قبلی حواله کنند. این ترفند نخ‌نما شده تنها از آن جهت است که برای اصحاب قلم و مطبوعات ـ به عنوان چشم و گوش حساس جامعه ـ گاردی بسته را بگیرند که جای هیچ پرسش و پاسخی نماند. که هر آنچه هست امروز، میراث تلخی است از دیروز!

برای مثال حمید شهریاری، دبیر جدید شورای عالی اطلاع‌رسانی در اردیبهشت 85 و در مورد نوع مسئولیت خود می‌گوید: ”به‌ دلیل‌ مسائل‌ حاشیه‌ای، شورا در سال‌ 84 به‌ شدت‌ تضعیف‌ شده‌، بودجه‌اش‌ تقلیل‌ یافته‌ و به شدت نحیف‌ شده‌ و نفوذ خود را از دست‌ داده‌ است‌. بخشی‌ از نفود این‌ شورا هم‌ به‌ دلیل‌ شورای‌ عالی‌ اطلاع‌رسانی‌ نبوده‌ بلکه‌ به‌ دلیل‌ مسائل‌ پیرامونی‌ بوده‌ است‌. بنابراین‌ اعتقاد ندارم‌ که‌ با آمدن‌ من‌ این‌ شورا تضعیف‌ شده‌ بلکه‌ معتقدم‌ که‌ یک‌ شورای‌ تقلیل‌ یافته‌ را به‌ من‌ تحویل‌ دادند.

حال که ماه‌های پایانی سال 85 را می گذرانیم باید از او بپرسیم در طول این یکسال برای تقویت بدنه نحیف شده شورای عالی اطلاع رسانی چه کردید؟ و یا صفار هرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی یکسال پس از مسئولیت خود در وزارت فرهنگ در تاریخ هفتم مردادماه 85 و در میان فعالان قرآنی سراسر کشور با اشاره به اینکه برخی خانواده های ایثارگر و شهدا نسبت به عملکرد ارشاد در یکسال گذشته انتقاد دارند، گفت: مکرر می شنوم که برخی از صاحبان اصلی نظام، به ما می‌گویند چرا هنوز در برخی حوزه‌ها شرایط امروز فرقی با گذشته نکرده و شما به عنوان مسئول چه کرده اید؟ بنده یک پوزش بلند بالا از آن‌ها می‌خواهم و از همکارانم می‌خواهم که با تمام قوا مراقب تولیدات حوزه‌های مختلف باشند چرا که وظیفه دارند جلوی آن‌چیزی که دل خانواده‌های شهدا و اهل ایمان و متعهد جامعه را به درد می‌‌آورد را باید بگیرند، حتی اگر مجبور باشیم خسارت عملکرد بد پیشینیان را بپردازیم این کار را باید انجام دهیم.

دوم؛ ارائه بیلان و آمار کلی بدون ذکر جزئیات. دکتر مخبر دزفولی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی 17آذر 85 در سخنانی پیش از خطبه‌های نماز جمعه با بیان اینکه در سال گذشته شورا بیش از 60 مصوبه در زمینه‌های علمی فرهنگی داشته است، اظهار داشت: ”یکی از مسائل مهم و تاثیرگذار در کشور، مسئله مهندسی فرهنگی است که همایش آن در دی ماه با حضور نخبگان کشور برگزار خواهد شد و امیدواریم مسئله مهندسی فرهنگی به زودی(!) در ایران به نتیجه برسد.” وی با اشاره به تشکیک برخی عناصر داخلی درخصوص امکان مدیریت فرهنگی افزود: ”چگونه است که آمریکا می‌تواند فرهنگ را مدیریت کند و بواسطه همین ابزار، به بسیاری از اهداف خود در سطح جهان دست یابد اما همچنان برخی در داخل تشکیک می‌کنند که فرهنگ، مدیریت‌ناپذیر است.”

در مجموع تنها می‌توان گفت، مسئولان فرهنگی در کشور، کار فرهنگی را با منبر و خطابه اشتباه گرفته‌اند. اگر به نوع بیان دیدگاه‌های وزیر ارشاد، رییس سازمان تبلیغات، نمایندگان فرهنگی مجلس، مسئولان شورای عالی انقلاب فرهنگی و حتی برخی مدیران صدا وسیما توجه کنید، تردید نمی‌کنید که مسئولان فرهنگی سخنرانان خوبی هستند که به بهترین نحو از الفاظ و کلمات برای نوشتن انشایی زیبا در گفتارشان استفاده می‌کنند. گفتاری که در بهترین شرایط تنها چند درصد با رفتار هماهنگ نمی‌شود. شاهد مثالش هم عدم اشاره مدیران به جزئیات است، مثل اعلام تعداد مصوبات و نه نوع آن‌ها و اینکه چند درصدشان اجرایی شده است.  یا اعلام انتشار 264 عنوان کتاب با موضوع پیامبر(ص) که همه نشان از این دارد که مهم برای مسئولان فرهنگی تعداد است و نه کیفیت و بازخورد آن در میان مردم که اگر از مردم و حتی قشر دانشجو بپرسیم 3 مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی را در سال 84 نام ببرند، به یک پاسخ هم نخواهیم رسید. حتی روزنامه نگاران نیز که با اخبار این شورا کم و بیش سر و کار دارند سوال را بی پاسخ می‌گذارند.

سوم؛ بهره برداری از بیانات رهبری به عنوان استراتژی کلی اما نه در عمل که در گفتار. دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به تلاش‌های این شورا در دو سال گذشته خاطرنشان کرد:این شورا طی دو سال گذشته نزدیک به 150 مصوبه داشته که از جمله آن ساخت بازی‌های کامپیوتری مبتنی بر تمدن ایرانی و اسلامی، رسیدگی به مسئله دستور زبان فارسی که جزء تأکیدات مقام معظم رهبری نیز بوده و مهندسی فرهنگی در کشور بوده است. ( سخنرانی پیش از خطبه‌های نماز جمعه. 17آذر85) و این حقیقت تلخ تنها یادآور این است که سرچشمه همیشه جوشان مدیران فرهنگی کشور، رهبری و بیانات ایشان است که از قضا همواره طرح‌ها و ایده‌ها نیز از سوی ایشان مطرح می‌شود. برای مثال اندیشه ”مهندسی فرهنگی” در کشور در سال 81 توسط ایشان عنوان شد و تا به امروز که روزهای آغازین زمستان 85 نزدیک است، تنها برگزاری یک همایش(!)، عمده کار مسئولان فرهنگی در بالاترین نهاد فرهنگی کشور است. همچنین بیانات ایشان، ماده واحده‌ای است برای مسئولان بدون برنامه و ایدئولوژی کشور که مثلا طرح ”ناتوی فرهنگی” را در سخنرانی‌های خود عنوان کنند و دوباره قصه تئوری پردازی و اینکه حالا ناتوی فرهنگی را با ”ت” بنویسیم بهتر است یا با ”ط”. خدا از ما نگیرد سایه طوبای رهبر را!