بسم الله الرحمن الرحیم
نامه ای به استاد سروش(قسمت اول)
نویسنده: احمدبکتاش فراهانی
تاریخ انتشار9/4/92
استادا، عبدالکریما ، سروشا : وقتی نام عبدالکریم وجود دارد این نشانه آن است که عبدی و کریمی وجود دارد . عبادتی و کرمی وجود دارد وقتی واژه سروش وجود دارد این نشانه آن است که هاتف غیبی وجود دارد و غیبی وجود دارد. این نام (سروش ) که حتماً مورد لطف شما قرار گرفته است .که برای خود انتخاب کرده ایدفریاد میزند که سروش و الهام و رویای صادقائه و وحی وجود دارد. وقتی وحی عام که به همه موجودات داده شده است . که قرآن کریم میفرماید «و او حینا الی النحل» وجود دارد حتماً وحی خاص هم وجود دارد وحی عام برای همه آفریدگان است برای همه موجودات زنده و غیر زنده است. وحی خاص یعنی وحی مخصوص پیامبران است وقتی که رویا وجود دارد و همه انسانها آن را دریافت کرده اند و تجربه کرده و میکنند .رویای خاص که مخصوص اولیا و اوصیا و اصفیا است هم وجود دارد و رویای احسن که مخصوص پیامبران است هم وجود دارد . هر چیزی که در مرحله نازله وجود دارد در مرحله عالیه هم وجود دارد وجود مراتب نازله برهان وجود مراتب عالیه است. وقتی قطره آبی وجود دارد این نشانه آنست که دریا هم وجود دارد هیچ اسمی بی مسَما نیست. حتی سیمرغ که میگویند وجود ندارد . نشانه آن است که مرغ وجود دارد .چیزی که وجود ندارد نام ندارد وقتی نام وحی الهام – شهود – رویا و رویای صادقائه فرشته وحی وجود دارد اینها وجود دارند . باید بدانیم که همانطور که خداوند خالق مخلوقات است . خالق کلمات هم خداوند است چون هیچ چیز وجود ندارد مگر آنکه خالق او خداوند است .
که فرمود اول کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و به همین دلیل نام حضرت عیسی مسیح علی نبینا علیه السلام و الصلو? کلمة الله است .
استادا شما من را نزدیک و من شما را از دور نزدیک میشناسم .
استادا اعتراف می کنم که من نثری به زیبایی نثر شما ندیده ام یا استثناء دیده ام نثری که با نثر سعدی همپایی می کند . نثر شما بی نظیر شگرف و بی نظیر یا کم نظیر است . نثر شما در نثر اکثر نویسندگان معاصر تأثیر عظیم داشته است و بسیاری از نویسندگان از سبک شما تقلید کرده و می کنند .
استادا شما در فهم فلسفه شرق و غرب بی نظیر یا کم نظیر هستید . شما در حقیقت یک نابغه بزرگ هستید .
ولی دریغا دریغا دریغ که همانند رودی بزرگ و خروشان هستید . که به جای آن که مزارع و کشت زارها را آبیاری کنید به مرداب سرازیر می شوید.
افسوسا افسوسا شما که میشد و می توانستید «مولوی» زمان خود باشید و برای قرن ها بدرخشید خود را حیف کردید .شما ابن سینا و شیخ اشراق و صدرا را در وجود خود سربریدید بالا تر بگویم « مولوی» وجود خود را کشتید .
استادا : مولوی شو مولوی شو مولوی
استادا شما می توانید مولوی زمانه خود باشید. من اطمینان دارم که شما از این راه که می روید بر میگردید و مردانه توبه می کنید و بجای تخریب تعمییر می کنید .
بجای ویران کردن به آبادان کردن رو می آورید .استادا اگر مسلمانی با شما کج رفتاری کرده است چرا با اسلام می ستیزید .
استادا من در شما طینت پاکی می بینم که آن طینت پاک، بزودی به داد شما خواهد رسید و شما را متحول خواهد کرد .
در یک کلمه مولوی زمان خود خواهید شد . توجه دارید که مولوی هنوز مولوی است و شاید تا قرنها مولوی باقی بماند ، زنده و پویا و گویا .
استادا به یاد دارم که نوشته ای از شما خواندم بسیار زیبا شیرین و متین و رسا و شیوا که در آن نوشته کلام مولانا را یادآور شده بودید که
نام احمد نام جمله انبیاست چون که صد آمد نود هم پیش ماست
به راستی وقتی آن شعر و نوشته را خواندم اشک ریختم و به شما و مولانا آفرین گفتم
این بیت از مولانا آنقدر زیباست که در حقیقت یک کتابخانه است نه یک کتاب ، هروقت این بیت شعر را بخوانم چشمانم پر از اشک میشود .
نام احمد نام جمله انبیاست چون که صد آمد نود هم پیش ماست
استادا جای مولوی خالیست استادا مولوی شو مولوی شو مولوی
استادا این ریشه ( ریشه اسلام) با تیشه ریشه کن نمی شود بلکه راسخ تر و پربارتر و گسترده تر و جهان آرا تر میشود .
این عمارت با تخریب معمورتر میشود .
فراوان کسان با قلم تیشه ای بجان این ریشه افتادند و در تاریخ دفن شدند استادا من نمی خواهم در تاریخ دفن شوی بلکه می خواهم مدفن تو هم چون مدفن « مولوی » قرارگاه عاشقان باشد .
استادا هنوز دیر نشده است تو می توانی مولوی شوی .
مولوی شو مولوی شو مولوی
ادامه دارد...