او باید نسبت به سازههای مسکونی، مکانهای مشهود شهری و حتی هوای نامرئی شهر احساس تعلق و وظیفه نماید. شهروند پویا با تعامل خویش، کلانشهر را به سمت آرمانشهر سوق میدهد و موجب اعتلا و شکوفایی آن میشود.
آیا احساس شهروندی به معنای اصیل خود، در شهرهای ما جاریست؟ یا شهرنشینان تودهوار میان خانه و محل کار در ترددند و توجه کمتری به کالبد شهری دارند. مهاجرینی که نمیخواهند طعم شهروندی را بچشند، کلانشهرها را محاصره کردهاند. آنها خود را بومی کلانشهر میدانند و فقط در آن اقامت گزیدهاند.
امواج مهاجران از شهرهای کوچک برای فرصتهای شغلی بهتر به متن کلانشهرها پرتاب میشوند. آنها در شهر یا روستای کوچک خود کمترین اصطکاک را با قانون داشتهاند و یک باره خود را در کلانشهری میبینند که زندگی در آن هم جهت با قانون است. پرداخت عوارض شهرداری و مالیات برای آنها دشوار است.
هر اندازه که پروژههای فرهنگی- تفریحی شهرداریها نمود بیشتری داشته باشد و تغییر سیمای شهر جلوهای با شکوهتر یابد پرداخت هزینههایی که به نوعی به خود شهروندان بازمیگردد؛ چندان دشوار نیست. اگر پرداخت مالیات برابر با رفاه ملموس باشد؛ شهروندان پرداخت آن را وظیفه خویش میدانند.
در لحظهای که منفعتهای فردی در ظاهر با روح قانون جمعی در تضاد باشد؛ «قانون گریزی» متولد میشود و شهروندان«مستمع آزاد» صدای قانون را نمیشنوند و بعضی از شهروندان قانون را کالایی لوکس میداند که برای دیگران وضع شده است و دیگران برای عمل به آن مقدم هستند.
در جامعه ما هنوز نیاز به قانون در بطن اجتماعات شهری نهادینه نشده است.
آنها میخواهند در محیط محله و خانه فارغ و رها از هر مسئولیتی در کنار دیگر اعضای خانواده به آرامش برسند.
از سویی دیگر اجرای طرح مکانیزاسیون جمعآوری زباله به مشارکت شهروندان نیازمند است. طرح تفکیک زباله از مبدأ، نصب مخازن دوقلوی پسمانده تر و خشک، کلانشهر تهران را پله پله به رعایت مسائل زیست محیطی نزدیکتر میکند، شهروندان تهرانی با قرار دادن زبالهها داخل مخازن و نه در مجاورت آن، برای این طرح بزرگ، گامی کوچک برمیدارند.
طرحی که مشارکت در آن به ارتقاء استانداردهای بهداشتی پایتخت کمک خواهد کرد. متأسفانه «مقاومت در برابر قانون» به خرده فرهنگ برخی طبقات اجتماعی بدل شده است.
تا جایی که بعضیها جا گذاشتن قانون را نشانه هوش و ذکاوت دانسته و آن را با تفاخر برای دیگران نقل میکنند. با پیشینه تاریخی و تمدن بلند آوازه ایران، سهلانگاری در برابر قانون ریشه در آداب و رسوم گذشتگان ندارد. پس به چه علت قوانین راهنمایی و رانندگی نادیده گرفته میشود؟
از منظری دیگر با گسترش کلانشهرها فاصله هسته اولیه تا اقصی نقاط شهر هر روز بیشتر میشود. سفرهای درون شهری، زمان را از شهروندان میدزدد و شهروندان برای صرفهجویی در وقت قانون را نادیده میگیرند و با پسانداز کردن دقیقهها جان خود و دیگران را به خطر میاندازند.
روزانه در تهران 15 میلیون سفر درون شهری انجام میشود. این سفرها علاوه بر بار ترافیکی، نفس شهر را هم آلوده میکند.
خودروهای سبک 50 درصد از منابع آلاینده را شامل میشود. خودروهای تکسرنشین حتی در روزهای بحرانی وارونگی هوا در شهر تردد میکند و این مسأله غیر از «وجدان خفته شهروندان» نامی ندارد.
در حالی که 80 درصد خودروهای شخصی ضوابط زیست محیطی را رعایت نمیکنند و فقط 20 درصد خودروهای پایتخت، پاک هستند؛ مشارکت شهروندان در فصل سرما اجتنابناپذیر است.
شهروندانی که با استفاده غیرضروری خودروی شخصی، هوا را برای خود و دیگران به سموم مختلف میآلایند. بدون توجه به این مسأله که هوای شهر متعلق به همه شهروندان است و دود غلیظی که یک خودروی شخصی تولید میکند؛ در میان همه شهروندان حتی سرنشینان آن خودرو به نسبت مساوی تقسیم میشود.
رعایت حقوق دیگران بر مبنای ارزشهای دینی و فرهنگ عمومی نیاز جامعه شهرنشین امروز است.
جامعهای که به مرور در حال شکلگیری است و آرام آرام طعم خرده فرهنگهای شهری را میچشد. شاید واژه شهروند در میان کتابها و روزنامهها غریبی نکند اما در متن جامعه هنوز مهمانی ناخوانده است.