عباس سلیمی نمین با انتشار نامهای خطاب به محمود احمدینژاد نسبت به حمایت رییس جمهور از اظهارات اسفندیار مشایی شدیدا انتقاد کرد.
وی در این نامه که با لحنی تند نگاشته شده است نوشت: «جناب آقای رئیسجمهور! تمام کسانی که در گذشته تصور کردند تنها گزینه ملت به شمار میروند و میتوانند شرایطی را بر رأیدهندگان به خود تحمیل کنند به خطا رفتند و به نتیجهای معکوس دست یافتند. یک ملت فرهیخته حتی در سختترین شرایط قابلیتهایش محدود به یک فرد نمیشود.»
به گزارش مشرق، متن کامل نامه مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران به این شرح است:
جناب آقای رئیسجمهور! دفاع سخاوتمندانه جنابعالی از اظهارات اخیر مسئول دفترتان مرا بر آن داشت تا نکاتی را خدمتتان معروض دارم، هرچند صادقانه بگویم که به نتیجه بخشی آن چندان امیدوار نیستم.
1- آیا سخنان مورد مناقشه اخیر رئیس دفتر شما (که حالتی مستمر به خود گرفته) آنگونه که ادعا میکنید «نظریه»ای جدید و محصول ذهن ایشان است، یا بازتولید دیدگاهها و نظراتی با قدمتی دیرینه؟ بدون تردید اگر در گذشته و حال فرصت مییافتید تا مستقل از کانال ریاست دفترتان به حوزه موضوعات فکری و چالشهای علوم انسانی، نظری افکنید، اظهارات ایشان را نظریه نمیپنداشتید که زمان برای مبدع آن جهت ثبت در تاریخ تنگ باشد.
2- قطعاً صاحبنظران و دلسوزان، تفسیر اظهارات رئیس دفتر شما را علاوه بر ظاهر آن در عملکردهای ایشان میجویند. نگاهی به فعل و انفعالات در سازمان میراث فرهنگی با محوریت باستانگرایی افراطی، کافی است تا دریابیم با این سخنان به چه جهتگیریای دامن زده میشود. کما اینکه صاحب سخن نیز بر این واقعیت اذعان دارد که: «برخلاف بعضیها، حرفهای بنده نه فقط تئوریپردازی نیست، بلکه بیان بسیاری از رفتارهای جاری است که بنده فقط در مقام تبیین یا تصحیح آنها سخن میگویم» (اظهارات آقای مشایی در جمع عدهای از دانشجویان، 20/5/89)
3- واکنشهای به ثبت رسیده مؤید آن است که اظهارات آقای مشایی حتی نزدیکترین شخصیتهای علمی و فرهنگی به رئیسجمهور را نگران و مخالفان شاخص را مسرور ساخته است. آیا دولت برای پیشبرد برنامههای کلان و حیاتی خود همچون «طرح هدفمند کردن یارانهها» در حوزه درون مرزی و خنثیسازی طرح تحریمهای گسترده آمریکا در حوزه بینالملل نیاز به پشتیبانی و همراهی جدی حامیان تعیین کننده خود ندارد؟ در کنار این اظهارات بحثانگیز و منحرف کننده اذهان از مسائل اصلی به فرعی، چه کسانی رئیسجمهور را قانع ساختهاند که شرایط بهگونه رقم خورده که رئیس قوه مجریه برای پیشبرد امور خطیر پیشرو از حمایت دلسوزان بینیاز است؟ اگر جز این بود لحن جنابعالی در برتری دادن سخن رئیس دفترتان بر همه منتقدان نمیبایست بدینگونه باشد.
4- جناب آقای رئیسجمهور! جنابعالی در دفاع مطلقتان از اظهارات آقای مشایی میگویید: «ما باید همه در راستای انجام این مسئوولیتها و مأموریتها تلاش و کمک کنیم تا فضای لطیف آزادیاندیشه که در ایران حاکم است، ادامه و تعمیق پیدا کند. اگر کسانی نقدی دارند و معتقدند که این سخن اشتباه است از آقای مشایی دعوت کنند با ایشان صحبت کنند، حتی مناظره کنند.» (در حاشیه جلسه هیئت دولت، چهارشنبه 20/5/89) در این رابطه یادآوری چند نکته ضروری مینماید؛
اولاً آقای مشایی استاد تغییر موضع و تکذیب افعال و گفتار خود است و در هر جلسه به فراخور مخاطب بیاناتی ارائه میکند که برای مطلعان از این نوسانات توصیه شما چندان مفید نیست.
ثانیاً آیا شما این میزان آزادی را برای دیگر اعضای هیئت دولت نیز قائلید؟ حتماً فراموش نکردهاید که در روزهای پایانی عمر دولت نهم بسیاری از اعضای ارزشمند و صدیق کابینه خود را صرفاً در پی طرح انتقادی از اظهارات و عملکردهای آقای مشایی به صورتی غیرقابل باور (نمیگویم ناشایست) کنار گذاشتید. انتظار ندارید که توجیهاتی همچون ضعف مدیریت رانده شدگان پذیرفته شود؛ زیرا تعاریف صریح و مکرر شما از قابلیتهای آنان با فاصله کوتاهی از آن انتقاد و واکنش غلاظ و شدادتان، ثبت و درج است.
ثالثاً منطق حکم میکند دولتی که درگیر مسائل کلان و سرنوشتساز، است هم خود از درگیر شدن در مسائل غیر ضروری و تفرقهانگیز اجتناب کند و هم زمینه همراهی طیف بیشتری از اقشار مردم را با برنامههایش فراهم آورد. درک حساسیت شدید قاطبه طیف طرفدار دولت به ویژه فحول آن در مورد شخص آقای مشایی (به لحاظ پیشینه) و اظهارات وی چندان دشوار نیست. حتی اگر این حساسیت را ناروا بپنداریم مدبرانه نیست که لجاجگونه هر روز بیش از گذشته سرنوشت دولت را با سخنان دستکم نابجای گوینده پیوند زنیم.
رابعاً در مورد مناظره با آقای مشایی، گرچه با تبدیل اظهارات مکرر غیر سنجیده وی به مسئله اول کشور مخالفم، اما از آنجا که این مسئول محترم دفتر جنابعالی به هر وسیلهای اصرار دارد سر زبانها بماند، پیشنهاد مناظره با ایشان را در شبکه چهار سیما پذیرفتم، اما جهت اطلاع متأسفانه خلف وعده کردند و در آخرین دقایق تن به مناظره ندادند.
5- جناب آقای احمدینژاد! جنابعالی در دفاع مطلق از همه مواضع آقای مشایی و تقویت این پشتیبانی میگویید ایشان حرف دولت را میزند.
اولاً هیئت دولت مرکب است از شخصیتهای اجرایی مختلف، لذا مطلبی موضع دولت محسوب میشود که در دستور کار نشستهایش قرار گرفته و بعد از بحث موافقان و مخالفان حول آن به رأی گذاشته شده و آرای اکثریت را کسب کرده باشد، در حالیکه کارنامه مصوبات هیئت دولت مؤید این واقعیت است که هرگز مطالب طرح شده از سوی آقای مشایی در دستور کارش قرار نگرفته است؛ لذا چگونه میتوان چنین ادعای غریبی را مطرح ساخت؟
ثانیاً منطقی نیست که رئیسجمهور ادعا کند «هرچه آقای مشایی میگوید موضع من است»؛ زیرا دیگر در اینجا بحث آقای احمدینژاد نیست. شاید در خارج از حوزه ریاستجمهوری چنین تعارفاتی قابل فهم باشد، اما زمانی که فردی با رای مردم بر مسند ریاستجمهوری قرار گرفت هزینه کردن این اعتبار برای این و آن نباید بر اساس سلایق شخصی صورت گیرد، به ویژه در حوزههایی که رئیسجمهور در آن دارای تخصص نیست علیالقاعده برای کاهش میزان خطا و لغزش، به اجماع شورای مشاوران – آنهم نه به صورت مطلق- اتکا میکنند؛ لذا اگر آقای رئیسجمهور بهگونهای مجاب شده است که آنچه آقای مشایی در آینده نیز بر زبان خواهد راند حق مطلق است، هزینه کردن سخاوتمندانه جایگاه ریاستجمهوری و هیئت دولت برای آن خالی از شائبه نخواهد بود. اثبات این امر که سخنان آقای مشایی تاکنون بیشتر واگویه مواضع گذشته جریانات پرمسئله بوده است چندان دشوار نیست؛ لذا این تردید شکل میگیرد که حوزه اندیشه بهانه و بستری شده است برای پیوندهای غیراصولی با نگاهی به قدرت.
ثالثاً آقای ثمره هاشمی - دستیار ارشد رئیسجمهور- هفته گذشته در یک برنامه تلویزیونی رسماً اعلام کرد که مطالب طرح شده از سوی آقای مشایی موضع دولت نیست.
6- ایجاد تمایز بین ملیت و اسلامیت در این مرز و بوم سابقهای دیرینه دارد. شخصیتهای ولایی مانند شهید مطهری همانگونه که به درستی در بحث شما به آن اشاره شده است کوشیدهاند تا «کید» بدخواهان وحدت صفوف ملت را در این زمینه خنثی سازند، اما اکنون این سؤال به جد مطرح است که کدام تغییرات موجب شده که تصور کنید شخصیتهای علمی و حوزویای که تا دیروز افتخار پیروی از آنان را داشتید، تفاوت بین متمایز کنندگان ملیت از اسلامیت و پیوند زنندگان در این عرصه را متوجه نمیشوند؟ هرچند اصرار برخی شخصیتها را بر موضعگیری علنی در قبال هر اظهار آقای مشایی نیز درک نمیکنم؛ زیرا کسانی را که میخواهند حتی با نفی شدن در کانون توجه باشند به هدفشان نزدیک میکند.
7- مایلم در این نوشتار از نظرات بدبینانه در مورد آقای مشایی که قرائنی نیز برای آن ارائه میشود درگذرم و صرفاً توجه شما را به تبعات مخرب تبلیغات زودهنگام پیرامون یازدهمین دوره ریاستجمهوری معطوف دارم. آیا میدانید حتی اگر این گمان در جامعه تقویت گردد که اظهارات شاذ و نادر آقای مشایی، جلب توجه نیروهای غیرهمگون با رویکرد انتخاباتی را در برنامه دارد، چه نگاهی به اقدامات دولت شما (که دولتهای گذشته کمتر حاضر به ورود به آن بودند)، شکل خواهد گرفت؟ انگیزه خدمتگذاری زیرسؤال خواهد رفت و ضربه سنگینی به اصولگرایی وارد خواهد آمد.
8- جناب آقای رئیسجمهور! تمام کسانی که در گذشته تصور کردند تنها گزینه ملت به شمار میروند و میتوانند شرایطی را بر رأیدهندگان به خود تحمیل کنند به خطا رفتند و به نتیجهای معکوس دست یافتند. یک ملت فرهیخته حتی در سختترین شرایط قابلیتهایش محدود به یک فرد نمیشود. با در نظر گرفتن این واقعیت هر نوع دخالت قوه مجریه در طرح گزینههایی برای آینده ریاستجمهوری تعبیر به تلاش برای استمرار قدرت خواهد شد. پدیدهای که این ملت فرهیخته نسبت به آن بسیار حساس است و در این سه دهه ثابت کرده که هرگز به آن تن نخواهد داد. اعتماد مردم حتی به انسانهای صالح قابل انتقال نیست، به ویژه اینکه ملت از آن بوی استمرار قدرت را استشمام کند.
با تشکر