سفارش تبلیغ
صبا ویژن
و مردى از او خواست تا ایمان را به وى بشناساند ، فرمود : ] چون فردا شود نزد من بیا ، تا در جمع مردمان تو را پاسخ گویم ، تا اگر گفته مرا فراموش کردى دیگرى آن را به خاطر سپارد که گفتار چون شکار رمنده است یکى را به دست شود و یکى را از دست برود . [ و پاسخ امام را از این پیش آوردیم و آن سخن اوست که ایمان بر چهار شعبه است . ] [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
مصوبات پاییز 88 ، مصوبات فصل بهار 88 ، اخبار ایران وجهان ، مصوبات زمستان 88 ، مصوبات تابستان 88 ، برنامه ریزی شهری ، حقوق شهروندی ، شهروندمداری ، امام(ره)وجماران ، مصوبات زمستان 88 ، ورزش ، مدیریت شهری ، شهر الکترونیک ، شهرسازی ، تاریخچه شهر نظرآباد ، اخبار شهرستان نظرآباد ، اخبار فرهنگی ، عکس ، هویت فرهنگی ، نوذرپور ، اخبار فرهنگی نظرآباد ، اخبار نظرآباد ، شوراها ، دغدغه ایثارگران ، انرژی پاک ، پیامها ونظرات شهروندان ، اخبار ورزش نظرآباد ، اخبار شورا ، اخبار شهرداری ، مطهری ، میرزا عبدالله مقدم ، ماه مبارک رمضان ، فرهنگی ، فرهنگی اجتمایی ، مشروطیت ، مشکلات شوراها ، مدیریت فرهنگی ، مراحل اخذ پروانه ساختمانی ، مصوبات پاییز88 ، قوه قضاییه ، کارخانه مقدم ، کروبی ، گردش کار ، مبلمان شهری ، مجلس ، علمی ، منشور اخلاقی کارکنان شهرداری نظرآباد ، موسوی ، نورپردازی ، هاشمی رفسنجانی ، مصوبات سال 89 ، مصوبات قصل بهار 88 ، اجتماعی وفرهنگی ، اخبار اجتماعی نظرآباد ، اخبار اجتمایی ، انجمن حجتیه ، امام (ره)وجماران ، امام خمینی ، امام مهربانی ، امام(ره) وجماران ، پیام شهروندان ، تاریخچه نظرآباد ، تپه ازبکی ، خاتمی ، رخسار قرآن ، صدور پروانه ، طالقان ، طرح جامع شهر نظرآباد ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :84
بازدید دیروز :221
کل بازدید :229770
تعداد کل یاداشته ها : 386
103/9/5
9:3 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
عبدالرسول عباسی[0]

خبر مایه

امساک چهارم، پنجم و ششم:
امساک چهارم، امساک از بوئیدن رایحه خبیث است، و امساک پنجم امساک از چشیدن چیزهایی است که او را به شهوات جذب می کند. و امساک ششم، امساک از لمس چیزهایی است که او را به حرام جذب می کند.
و با توجه به همین حواس آدمی که رعیت نفس و کارگران او هستند پیامبر می فرمایند: «کلّکم راع و کلّکم مسئول عن رعیته» [14] یعنی همه شما نسبت به رعایای خویش که حواس و قوای شما هستند، حاکم و سلطان هستید و از همه شما درباره استعمال آن ها سؤال می شود. پس اگر آن ها را در راهی که به خاطر آن خلق شده اند به کار گرفتید، از زمره اهل عدل و قسط برشمرده خواهید شد و جایگاهتان بهشت و رحمت است و اگر آن ها را در غیر آن چه برای آن خلق شده اند به کار گرفتید، از اهل ظلم و جور و عدوان به حساب می آیید و جایگاهتان جهنم است. چراکه ظلم عبارت است از قرار دادن شئ در غیر محل خود و عدل عبارت است از قرار دادن شئ در محل خود. پس هر کس جوارح خویش را در غیر مقامی که خداوند آن ها را به آن سبب خلق کرده است، به کار برد، ظالم است و ظالم ملعون بوده و مستحق آتش است.
و اما امساک حواسّ باطن:
امساک اول: امساک قوه اندیشه است از این که در امور غیر نافعه تفکر کند و در غیر آن چه به مصلحت اوست بیاندیشد، چراکه قوه فکر آدمی خلق شده است تنها برای آن که انسان از مبادی به مقاصد رهنمون شود و هر که در غیر آن، فکر خویش را به کار گیرد، ظالم است و چون فکر دارای چنین استعدادی است خداوند فرمود: ?إنّ فی ذلک لآیات لقوم یتفکّرون[15] (در این، نشانه هایی است برای قومی که می اندیشند) و پیامبر فرمود: «تفکّر ساعة خیر من عمل سبعین سنة»[16]  (یک ساعت تفکر از هفتاد سال عمل بهتر است.)
امساک دوم: امساک قوه حافظه است از آن چه برای آن خلق نشده است. چراکه حافظه تنها برای حفظ معارف الهیه و علوم عقلیه و مشابهات آن است.
و امساک سوم: امساک از بد به کار بردن قوه خیال در آن چیز هایی است که برای آن خلق نشده است.
و امساک چهارم مربوط به قوه واهمه است.
پس: درجات روزه سه مرحله است: کمترین آن، بازداشتن نفس از مفطرات همراه با نیت است که روزه عموم مردم است و مرحله دوم، بازداشتن نفس از مفطرات، حفظ زبان و چشم و سایر اعضا است و مرحله سوم آن است که آدمی علاوه بر آن ها قلب خویش را نیز از فکر و وسوسه حفظ کند و آن را محدود به ذکر خدا کند.»  [17]
مرحوم سید حیدر آملی درباره روزه اهل حقیقت نیز بیان مفصلی دارد که گوشه هایی از آن را ترجمه می کنیم: «صوم اهل حقیقت، امساک از مشاهده غیر حق تعالی است، به حکم آن که گفته اند «لیس فی الوجود سوی الله تعالی و اسمائه و صفاته و افعاله فالکل هو و به و منه و الیه» یعنی در عالم وجود چیزی جز خدا و اسماء و صفات و افعال او نیست پس همه چیز عالم یا اوست یا برای اوست و یا از اوست و یا به سوی اوست. و این روزه اهل حقیقت است چرا که هر کس نفس خویش را از مشاهده هر آن چه غیر خدا است، باز ندارد، مشرک است و نماز و روزه مشرک صحیح نیست. چونکه اصل در روزه، آن است که باطن خود را از پلیدی شرک و خباثت دیدن غیر خدا، به وسیله آب توحید و نور ایمان بشوئیم. چنانکه همین طهارت باطن در هر عبادتی شرط است و بدون این طهارت و با وجود شرک ـ چه جلیّ و آشکار باشد و چه خفیّ و پنهان ـ روزه صحیح نیست و هر مشرکی کافر است و هر کافری مشرک. چنانکه خداوند می فرماید: ?و من یشرک بالله فقد ضلّ ضلالاً بعیدا? [18] (و هر کس برای خدا همتایی قرار دهد، در گمراهی دوری افتاده است.) و این قاعده ای کلی در طریق توحید و نزد صاحبان آن است. و اظهار آن نیز جز در نزد اهل آن جایز نیست. چنان که فرمود: ?إنّ الله یأمرکم أن تؤدّوا الأمانات الی اهلها? [19] (خداوند امر می کند شما را که امانت را به اهلش باز پس دهید.) و همان طور که صاحب شرک جلیّ عبادتش صحیح نیست، صاحب شرک خفیّ نیز روزه و نمازش صحیح نیست. خداوند در این آیه شریفه به صاحب شرک خفی اشاره می کند که: ?فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً و لا یشرک بعبادة ربه احداً[20] (پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک قرار ندهد.) این آیه مربوط به شرک خفی است. چراکه اگر مراد صاحب شرک جلی بود می گفت: «و لا یشرک بربّه احدا» (هیچ کس را شریک پروردگارش قرار ندهد) پس از همین که فرمود ?عبادة ربه? معلوم می شود که اشاره آیه به صاحب شرک خفی است. و همچنین است آیه شریفه: ?و ما یؤمن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون[21] (و بیشتر آن ها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرکند.) و همچنین است فرموده پیامبر مکرم اسلام که فرمود: «دبیب الشرک فی امتی اخفی من دبیب النملة السوداء علی الصخرة الصمّاء فی اللیلة الظلماء» [22] (سرایت شرک در امت من، مخفی تر است از سرایت مورچه سیاه بر صخره سخت در شب تاریک) و در باره همین شرک خفیّ و جلیّ و همچنین درباره توحید الوهی و توحید وجودی است که گفته اند: «ان توحید ساعة واحدة یفنی کفر سبعین سنة و کفر ساعة واحدة یفنی اسلام سبعین سنة» (یک ساعت توحید، کفر هفتاد سال را فنا می کند و یک ساعت کفر، اسلام هفتاد سال را فانی می سازد.)  [23]
با توجه به آن چه گفته شد و از عبارات بزرگان خواندیم، می توان گفت اشاره ایشان در روزه اهل حقیقت به مرتبه ای است که عالمان علم اخلاق از آن با عنوان درجه سوم از زهد یاد کرده اند.
امام خمینی در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل در این باره می نویسند: «باید دانست که از برای زهد، همچون سایر صفات نفسانیه و مقامات انسانیه، مراتب و درجاتی است بی شمار که به حسب جزئیات، تحت احصاء و حصر نیاید. و ما به طور کلی اشاره [ای] به بعض مراتب آن به قدر مناسب با این اوراق می کنیم:
درجه اول: زهدِ عامه است. و آن عبارت است از اعراض از دنیا برای رسیدن به نعیم آخرت. و این درجه، در حقیقت کسبی است که از روی ایمان به بعض منازل آخرت پیدا شده است، و صاحب این مقام در اسارت شهوت است، لکن به حکم عقل، شهوات زایله حقیره را ترک می کند برای رسیدن به لذّات باقیه شریفه. پس این، ترک شهوت برای شهوت است.
و از این درجه محسوب است اعراض از دنیا برای خوف از عقاب عالم آخرت. گرچه در اطلاق زهد بر این ترک و اعراض از خوف، مسامحه است. هر چند در روایت منقول از عیون اخبار الرضا(ع) وارد است که از حضرت صادق ـ سلام الله علیه ـ سؤال شد از زاهد در دنیا، فرمود: «کسی است که ترک می کند حلال آن را از ترس حساب آن، و ترک می کند حرامش را از ترس عقاب آن.»  [24]
لکن بیانات آن سروران دین و مربّیان نفوس به حسب اختلاف ادراکات، مختلف است؛ یعنی برای هر کس به فراخور، مقام و مرتبه ای از مراتب مقامات انسانیت را بیان می فرمودند، و عارف به مقامات نفس و اسلوب کلمات اهل الله برای کشف مرادات آن ها، این نکته را باید در نظر داشته باشد تا جمع شتات کلمات اولیاء و انبیاء ـ علیهم السلام ـ در این ابواب بشود.
درجه دوم: زهد خاصه است. و آن عبارت است از اعراض از مشتهیات حیوانی و لذایذ شهوانی برای رسیدن به مقامات عقلانی و مدارج انسانی. و این درجه، از علم و ایمانِ به بعض مراتب عالیه از عالمِ آخرت پیدا شود که به واسطه آن علم و ایمان، مشتهیات حیوانی و لذّات جسمانی در نظر، مُحقَّر و کوچک شود، و این، مبدأ اعراض و منشأ انصراف نفس از آن ها شود.
و لذّات عقلیه روحانیه و ادراکات مرسله مجرده، گرچه مورد اعتناء فلاسفه و اعاظم از ارباب علم و دانش همیشه بوده و فیلسوف بزرگ عظیم الشأن ارسطوطالیس، معلم اول، در این باب اهمیت بسیار داده ، [25]ولی این درجه نیز نزد اصحاب معرفت و ایقان و ارباب حقیقت و عرفان مُعَلَّل است. و چون این اعراض برای لذت است ـ گرچه لذت روحانی ـ ، قدم نفسانی در کار است و آن زهد حقیقی نیست، بلکه ترک شهوت و لذّت است برای شهوت و لذّت.
درجه سوم: زهد اخصِّ خواص است. و آن عبارت است از اعراض لذات روحانی و ترک مشتهیات عقلانی برای رسیدن به مشاهده جمال جمیل الهی و وصول به حقایق معارف ربّانی. و این اول مقامات اولیاء و محبّین است و از مراتب عالیه زهد است، و زهدِ حقیقی عبارت است از ترک غیر خدا برای خدا.
و پس از این مقام، اول مراتب فنا برای سالک دست دهد که آن عبارت است از فنای از لذّات و عدم التفات به آن. و پس از این، مقامات دیگر اولیاء است که مقام را گنجایش ذکر آن نیست، و ما در این مقام اکتفا می کنیم به ذکر همین سه درجه که از امّهات درجات است.   [26]
پایان این فصل را به ترجمه گفتار خواجه عبدالله انصاری مزیّن می سازیم در کتاب منازل السایرین. ایشان در بیان مراتب زهد، سومین مرتبه را، درجه زهد در زهد نامیده و می نویسد: «و این به سه چیز حاصل شود: به این که آن چه را در آن زهد ورزیده ای حقیر بشماری و به این که همه حالات (فقر، غنا، سلامت و مرض) در پیشگاه تو یکسان باشد و به این که با نگاه به وادی حقائق، از اینکه خود را چنان ببینی که به وسیله زهد برای خود مقامی اکتساب کرده ای، عبور کنی.» (منازل السایرین، خواجه عبدالله انصاری، ص123)
پی نوشت :‌
1. سوره مریم، آیه26
2. سوره مریم، آیه25و26
3. مسند احمد، ابن حنبل، ج2، ص159
4. عیون اخبار الرضا، صدوق، ج2، ص69 / احیاء علوم الدین، غزالی، ج4، ص545
5. جامع الاسرار و منبع الانوار، ص126
6. مشکات الانوار من غُرّ الاخبار، ص306
7. بحار الانوار، ج77، ص90
8. نهج البلاغه، حکمت 341
9. سوره ق، آیه17
10. سوره نور، آیه30
11. سوره انعام، آیه68
12. سوره قصص، آیه55
13. سوره اسراء، آیه36
14.بحار الانوار، ج75، ص38
15 . سوره رعد، آیه3
16 . مثله بحار الانوار، ج66، ص296
17. تفسیر المحیط الاعظم، آملی، ج4، ص195
18. سوره نساء، آیه116
19. سوره نساء، آیه58
20. سوره کهف، آیه110
21. سوره یوسف، آیه106
22. عوالی اللئالی، ج2، ص74
23. المحیط الاعظم، آملی، ج4، ص215
24. متن خبر چنین است: عن الصادق ـ علیه السلام ـ «أنّه سُئل عن الزاهد فی الدنیا؟ قال: الذی یَترُک حلالَها مخافة حِسابه و یَترک حرامها مخافة عقابه.» (وسائل الشیعة، ج16، ص16، باب 62 از ابواب جهاد النفس، ح16 / عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، شیخ صدوق (ره)، ج1، ص243، ح81).
25 . اُثولوجیا (چاپ شده در فلوطین عند العرب)، ص56، میمر4 و ص84، میمر7.
26. شرح حدیث جنود عقل و جهل، امام خمینی سلام الله علیه، ص297