پاسخ به استاد سروش
نویسنده:احمد بکتاش فراهانی(قسمت دوم)
تاریخ انتشار:92/5/9
استادا کشف جدیدی فرموده اید و به امر بدیعی دست یافته اید که فرموده اید :
« زبان قرآن انسانی و بشری است »
اما این مطلب را قرآن کریم در آیه شریفه آیه 4 سوره ابراهیم «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ فَیُضِلُّ اللّهُ...»
بیان فرموده است آیه ای سرشار از معنی سرشار از اعجاز، حیرت آور که پاسخی به بسیاری شبهات می باشد ولی شما از آوردن و اشاره به آیه شریفه ابا فرموده اید . نکته بسیار ظریف در آیه است که شما می دانید و من هم میدانم ولی عمداً نمی خواهم به آن اشاره کنم . که مقام آن نیست .
استادا باز هم اکتشاف عظیمی فرموده اید که فرموده اید « رویا های رسولانه » ولی متاسفانه از آیه شریفه (انی اری فی المنام انی اذبحک )
که حضرت ابراهیم به فرزندش می گوید من در خواب دیده ام که تورا قربانی میکنم ...
که با وضوح و شفافیت کامل بیان میدارد که وحی به حضرت ابراهیم در رؤیا صورت گرفته است. و مسلّم است که رویای پیامبران با رویای دیگران متفاوت است و رویاهای پیامبران مرتبه ای و نوعی و قسمی از وحی است .
داستان حضرت ابراهیم و اسماعیل یکی از زیباترین داستانها است که معجزه است و معرفت ها در آن است که اینجا مقام آن نیست که بیان کنم باشد برای مقالی دیگر و فرصتی دیگر.
اما وحی فقط در رؤیاهای پیامبران خلاصه نمی شود و رویای رسولانه تنها بخشی از وحی است .
استادا شما که می فرمایید « خواب همواره ... نیازمند خوابگذاری است » پس لازم است که خداوند همراه پیامبران خوابگذارانی را نیز ارسال فرماید . تا تعبیرات این «رؤیاهای رسولانه» را برای مردم بازگو کنند .
حتماً خوابگذاران هم باید خواب ببینند تا تعبیر خواب کنند .
استادا میدانید و همه میدانند که لقب حضرت موسی علیه السلام کلیم الله است و این لقب ، لقبی است که خداوند در قرآن کریم به حضرت موسی علیه السلام عطا فرموده است .
و کلیم به وضوح معنای این دارد که حضرت موسی مخاطب حضرت حق بوده است .
چرا انصاف را چرا اخلاق را چرا حقایق را زیر پای نوشتجاتتان له می کنید . چرا میفرمائید پیامبر « مخاطب و مخبر نیست » چرا می فرمائید « خطابی و مخاطبی ... در کارنیست »
استادا فرموده اید که خطابی و مخاطبی ... در کار نیست توجهتان را به آیه شریفه که می فرماید(ولاتخاطبنی فی الذین ظلموا) آیه 63 سوره فرقان و باز می فرماید :« ولا تخاطبنی فی الذین ظلموا انهّم مغرقون » آیه 27 مومنون ملاحظت میفرمایید که در این دو آیه کریمه : در مرحله ای بالاتر خاطب پیامبر و مخاطب حضرت حق جل و علااست .
حتماً میفرمائید (العیاد باله ) خداوند خواب دیده است که پیامبر به اوخطاب می کند .
استادا فرموده اید « قرآن فربه تر » میکرد.
توجه دارید که قرآن کتاب لغت ،کتاب فقه و اصول و فیزیک و شیمی نیست که در اثر طول زمان وحی فربه تر شود .
قرآن کلام خداست و خداوند تکامل نمی یابد . خدا در طی زمان کاملتر نمی شود . تا وحی او هم کاملتر شود .
اگر وحی را ولو در خواب هم باشد قبول کنیم. خداوند که روز به روز کاملتر نمی شود تا وحی های کاملتری به پیامبران اعلام کند .
این جمله که اگر پیامبر عمر بیشتری میکرد قرآن فربه تر میشد .را در نوشتجاتتان بسیار تکرار می کنید . گویا منظور فقط بیان مطلب نیست بلکه هدف دیگری از این تکرار دارید که خداوند شما را نجات دهاد .
استادا فرمایش فرموده اید که « پا به پای زمان پیامبرتر می شود »
شما که در ادبیات عرب و فارسی تبحّر دارید . توجه دارید که از صفاتیکه قابل تفضیل نیست . صفت تفضیلی ساخته نمی شود . عبارت مرده تر و زنده تر کاربرد ندارد . چون یا موجودی زنده است یا مرده است .
زنده تر و مرده تر نداریم . مگر آنکه زنده و مرده به معنای دیگری به کار گرفته شود .
یا چیزی خرما است، خرماتر معنا ندارد .
یا شخصی پیامبر است یا پیامبر نیست . عبارت « پیامبر تر » یک اغلوطه است که تصحیح خواهید فرمود .
یا کسی رئیس جمهور است یا رئیس جمهور نیست « رئیس جمهور تر » نداریم .
فرموده اید : اگر عمر بیشتری میافت و غوّاصی را نیکوتر میآموخت و ...
اگر پیامبر در اثر مرور زمان و عمر بیشتر پیامبر میشد . حوصله ی فراخ تر هاضمه ای قویتر می یافت ..
بفرمایید :
در این صورت فرق پیامبر با دیگران چیست .
استادا حتماً کراراً و مداراً سوره نصر را تلاوت فرموده اید . اذا جاء نصر الله و الفتح و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا ...
ملاحضت می فرمایید که «جاء» و «رأیت» هر دو فعل ماضی هستند و به معنای آینده آمده اند پس اذعان کنید که در سوره واقعه هم افعال ماضی به معنای مضارع به کار رفته اند .در زبان عرب و در زبان قرآن فراوان تر از آن است که لزومی به آوردن یکایک آنها باشد ولی اسفا اسفا که شما چشم بسته، غیب میگوئید .
استادا چشم بگشایید و فعل مضارع یدخلون فی دین الله افواجا را در همین سوره نگاه فرمایید .
افسوس افسوس که شخص خواب (شخصی که در خواب است ) را میتوان بیدار کرد ولی بیدار کردن کسی که خودرا به خواب زده دشوار است .
استادا این یک مطلب واضح است که در ادبیات عرب و طبعاً در قرآن کریم فراوان فعل ماضی معنای مستقبل می دهد و از امری که محقق الوقوع است به فعل ماضی بیان می شود تنها در سوره واقعه نیست .
در آیه انی اری فی المنام انی اذبحک ... اَری (مضارع) می بینیم بجای رأیت دیدم ( ماضی ) آمده است و نمونه های آن فراوان است .
استادا آورده اند روزی ناصرالدین شاه از درباریان حاضر محضرش پرسید این « بلژیک » که میگویند کجاست همه حاضران سر تعظیم فرودآوردند و گفتند قربان هر جا شما اراده فرمایید .
استادا شما که تاج استادی بر سر نهاده اید و در تخت گاهتان «آنور آب» نشسته اید هر ادعایی که بفرمائید.هرچند مدرکی و مستدرکی و سندی و مستندی و هیچ نباء و اتنبائی بر آن ارائه نفرمایید ولو هزاران سند علیه مدعای شما وجود داشته باشد.
ولو با بدیهیات در تعارض باشد .
ما میگوئیم استادا صحیح فرمودید :
چون شما پادشاه سخن هستید و بر تخت گاهی «آنور آب » نشسته اید .
استادا هرچه ناصرالدین شاه ها بگویند کمالی شاهانه است و باید مورد قبول همگان قرار بگیرد .
اگر حاکمان یک درصدی حاکم بر مردم نود و نه درصدی آمریکا بگویند فلان تشکیلات تروریست است حتماً آن تشکیلات تروریست است و اگر مدتی بعد به همان تشکیلات بگویند تروریست نیست تروریست نیست .
در عالم سیاستمداران یک درصدی حاکم بر مردم، نودونه درصدی جمع نقیضین محال نیست .بلکه امری عادی است .
القاعده در سوریه تروریست نیست باید به او اسلحه هدیه داده .ولی در یمن و پاکستان تروریست است و باید بمباران شود .
دموکراسی آن چیزی است که حاکمان یک درصدی آمریکا و اروپا ، بخواهند و اگر خلاف میل آنها باشد دیکتاتوری است .
حقوق بشر همان چیزی است که منافع حاکمان یک درصدی غرب را بر آورده کند و خلاف آن حقوق بشر نیست .
استادا گمان من اینست که شما با تیشه زرین در کار کندن ریشه دین هستید . که خود خوب میدانید که این ریشه با هیچ تیشه ای تضعیف نمی گردد . بلکه با تیشه عمیق تر و گسترده تر می گردد . حدود هفتاد سال در اتحاد جماهیر شوروی با ترفند های مختلف خواستند ریشه دین را بزنند که ریشه خودشان خشکید:
فاعتبرو یا اولی البصار ...
استادا در ذهنم خطور می کند که دکتر شریعتی که خدایش بیامرزاد رسالتش این بود که به مردم میگفت قوموا ( بپاخیزید) و ماموریت شما این است که بگویید
نوموا ( بخوابید)
ماموریت شما پنبه کردن رشته های دکتر شریعتی است .
استادا
پرروشن است که شما با این نوشتارها در غربت غرب غریبانه ارتزاق می کنید و ای کاش خدای را رزاّق میدانستید و از چشمه های پاک الهی ارتزاق میکردید .
استادا
شما که خوابگذار بزرگی هستید و معبّرید و مفسر نیستید تعبیر خواب این حقیر را بیان کنید .
« خواب دیدم شما راکه در ظرفی از طلا ، طلای ناب مذاب می نوشید »
تعبیر این خواب چیست ؟
ادامه دارد...
